به نام او
شب ها ساعت های بهتریه واسه فکر کردن انگار
ساعت های بیشتری برای تنها بودن...
یا دارم تغییر میکنم یا سیر بزرگ شدنه یا هر چیزی ک هست...
دارم فاصله میگیرم و دور میشم از خیلی چیز ها که گاهی خوشایند هستن برام.
کتاب میخونم کمی، و روز ها میگذرن.
حوصله ی چندانی نیست و شب ها یک ساعتی قدم میزنم و سعی میکنم صبح ها بیشتر بخوابم.
شور و شوق گذشته رو ندارم تو خیلی چیز ها و این اذیتم میکنه گاهی...
همچنان یه درگیری نامعلوم هست اینجا!