از خویش بِه دور

طبقه بندی موضوعی

۱۷ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

۰۹
تیر
به نام او
از اون شب هایی که کلی با مامان حرف زدم ؛ بود.
امروز صبح رسیدم خونه و نهار رو پیش مامان جون بودم با حضور مهمون های ناخوانده ی ناخوشایند!
بعدازظهر دنبال کار های تولد و شب تولدم بود با چند روز تاخیر و البته تولد مهسا.
پارسال،فردای امروز رسیده بودم تهران ک دیدم مامان اینا اونجان و جشن گرفته بودیم و بررسی مسائل علمی میکردم بعدش تنهایی در شب!
امشب ک اومدیم خونه،بابا و محمد خوابیدن و من و مامان تو اتاق نشستیم و حرف زدیم.از خودم،مشکلاتم،دغدغه هام
چقدر خوبه که هست و گوش میده و کمکم میکنه.
چقدر خوبه ک انقدر قویه...
راستی دلم برای خونه تنگ شده بود^^
۰۷
تیر

به نام او

چند روز اخر امتحانارو محمدرضا اومد پیشم که تنها نباشم.

بالاخره ترم ۶ هم تموم شد.ولی ۶ ترم دیگه مونده!

امروز به این ۳سال که اینجا بودم فکر میکردم.به دوستام به کارهایی ک کردم.به روز هایی که تنهای تنها بودم و به معدود درس هایی که با علاقه خوندمشون!به اکثر درس هایی که با بغض خوندم.

پارسال،دقیقا همین روز پیش تینا بودم زنجان.رفته بودیم با یکی از دوستاش،شیت!یه رستوران که کنارش یه رودخونه بود و تو مسیرم یه سدخاکی بوده گویا!

پارسال این موقع بعد برگشتن از رستوران،غروب،رضا و کیانا واسم تولد گرفتن و من دوق مرگ از اینکه سورپرایز شدم و از اینکه بعد دو هفته یادشون بوده.

احتمالا هیچ وقت خاطره رستوران شیت و غذاهاش رو یادم نمیره.

احتمالا میشه جزو بهترین خاطره هام.

یادمه اون روزم از دانشگاه و آدم هاش و این چیز ها حرف میزدم...

۰۲
تیر

به نام او

یه شروع متفاوت!

نوشتن از خاطرات خوب و بد روز هایی که باید جوانی کرد...