از خویش بِه دور

طبقه بندی موضوعی

کتاب هایی که میخوانم و حواشی اش

جمعه, ۱۴ تیر ۱۳۹۸، ۰۲:۴۲ ق.ظ

به نام او...

کتاب یاداشت های یک پزشک جوان رو خوندم.

این کتابو بهمن ۹۷ ؛یه روز بارونی تو یه کتاب فروشی تو انقلاب خریدم در حالی که منتظر بودیم که بریم یه انیمیشن رو تو سینما بهمن ببینیم!!

کتاب سبک و روان و جالبی بود و گاهی حس میکردم ممکنه حس های آینده ی من هم باشه!هر چند که من پزشک نیستم...ولی احتمالا روزی دامپزشک میشم و این حس ها رو تجربه میکنم...

این چند روز به کلینیک های مختلف سر زدم برای اینکه تابستون رو اونجا بگذرونم ولی خب هیچ کدوم جواب قطعی ندادن.

دلم میخواد کار کنم.یه کار کوتاه فصلی برای تابستون ولی فعلا ایده ای ندارم.

این روز ها بیشتر فکر میکنم راجب همه چیز و به طور جدی و واقعی شور و شوق قبلا رو ندارم و ساکت تر شدم و زود زود دلم میگیره.

احتمالا از بحران های بیست و خورده ای سالگیه!بهترین سال های زندگی مثلا!

ولی کتاب بدی نبود...

  • مریم

نظرات  (۲)

حالا فکرشو کن تو این بحرانایی که داری یه دوسال بگن باید بیایی سربازی بعدش هم تازه میایی میبینی کار نمیدم چون همشون یه خانوم باوقار میخوان یا یه پارتی و... تفکرات ذهن یه پسر خسته :/
پاسخ:
بله بالاخره هر کسی مشکلات و دغدغه هایی داره؛میشه خیلی چیزارو مثبت بهشون نگاه کرد به هر حال...
فک کنم اگه تا الان مثبت فکر نمیکردم
و امید نداشتم احتمالا افسرده بودم :))
پاسخ:
امید خوبه:))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی